جدول جو
جدول جو

معنی صرع زده - جستجوی لغت در جدول جو

صرع زده
(اَ سَ دَ / دِ)
مصروع. غشی. کسی که مبتلی بصرع و دارای بیماری صرع بود. (ناظم الاطباء). قطرب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
صرع زده
کسی که مبتلی به صرع است مصروع غش
تصویری از صرع زده
تصویر صرع زده
فرهنگ لغت هوشیار
صرع زده
((~. زَ دِ))
غشی
تصویری از صرع زده
تصویر صرع زده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَیِ)
خجل و شرمنده. (ناظم الاطباء). شرمگین. شرمنده. (از آنندراج). شرم زد. شرمسار. شرمگین. شرمگن. شرمناک: او از کردار خود شرم زده بود. (یادداشت مؤلف) : تخفیر، شرم زده کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) : پس جماعت بنی اسرائیل همه باز پیش آمدند گناهکار و شرم زده. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). این احمدبوشره در پیش شیخ بگذشت شرم زده. (اسرار التوحید).
ای شرم زده غنچۀ مستور ازتو
حیران و خجل نرگس مخمور از تو.
حافظ.
- شرم زده شدن، خجل شدن. (یادداشت مؤلف) : گفت اگر از شما وام خواست برای ما خواست عبداﷲ شرم زده شد. (تذکرۀ الاولیاء عطار ج 2 ص 335). رجوع به شرم زد شود.
، پشیمان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(پَ زَ دَ / دِ)
مصروع. جن زده. مجنون. مسفوع. شبزق:
بمن نمای رخ و اندکی بمن ده دل
که با پری زده دارند اندکی آهن.
سوزنی.
بتی پری رخ و آهن دلی و بی رخ تو
چنین پریزده کردار و شیفته است شمن.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ / دِ)
متکرج. سفیدک زده. کپک زده. (یادداشت مؤلف). رجوع به کره و کره زدن شود
لغت نامه دهخدا
(پُ دَ / دِ)
مسوّس. مدوّ. کرمو. کرم خورده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ زَ دَ / دِ)
صاعقه زده. که دچار برق زدگی شده باشد، سخن بی ربط راندن، پراکندن. پراکنده کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، در حال نگرانی روان گردیدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از درد زده
تصویر درد زده
دارای درد دردمند، مریض علیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پری زده
تصویر پری زده
جن زده مصروع مجنون، کاهن، جمع پری زدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
شرمنده، شرمگین، خجل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفرا زده
تصویر صفرا زده
تلخه زده زردنبو آن که صفرا بر او غالب شده زرد شده (از غلبه صفرا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
خجلان
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
Shamefaced
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
honteux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
utanmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
شرم زده، شرمنده
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
شرم‌زده
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
লজ্জিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
อาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
aibu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
נַעֲוָל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
恥ずかしい
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
смущенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
부끄러운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
लज्जित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
avergonzado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
vergognoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
envergonhado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
羞愧的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
zawstydzony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
сором'язливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
beschämt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شرم زده
تصویر شرم زده
beschaamd
دیکشنری فارسی به هلندی